تذکر لسانی

شب میلاد امام حسین (ع) بود و ما در مسیر برگشت از هیئت بودیم. به منطقه ای رسیده بودیم که ماشین ها و کاروان های عروسی ظاهر مناسبی نداشتند. ناگهان پیشنهاد داد امر به معروف کنیم. من تعجب کردم و خواستم مانع شوم، اما گفت فقط تذکر لسانی میدهیم و رد میشویم. کنار هر ماشینی که مراعات نمیکرد، سرعت موتورش را کم میکرد ، تذکرش را میداد و میرفت. باهمان سرعت بالایی که داشت ، تصادف کردیم. وقتی مردم دور ما جمع شدند، آخرین ماشینی که چند خانم بدحجاب سرنشینش بودند، کنار ما توقف کردند. ما را با آن سر و صورت خونی که شناختند ابراز شادی کردند و بوق زنان رفتند. من و او متحیرانه به هم نگاه کردیم و از نتیجه امر به معروف مان خنده مان گرفت.(دوست شهید)

التنبيه الشفوي

في ليلة ميلاد الإمام الحسين كنّا في طريقنا للعودة من الموكب الحسيني، فوصلنا منطقة كانت فيها سيارات عرس وسيارات ترافق سيارة العروس ولم يلتزموا بالحجاب. فاقترحَ أن نأمرهم بالمعروف وننهاهم عن المنكر. تعجبت من ذلك ورفضت، ولكنه قال سنقوم بتنبيههم شفوياً ونمر مرور الكرام. كان يخفض سرعته عند المرور بجانب السيارات التي لم يلتزم ركابها بالحجاب ويطلب منه الالتزام. وبينما كان يقود درّاجته بسرعة كبيرة تعرّضنا لحادث. اجتمع الناس حولنا، آخر سيارة كانت لنساء قمنا بنصيحتهم قبل قليل، توقفوا بجانبنا فعرفونا واحتفلوا بالدماء التي تسيل من رأسينا ووجهينا ثم ابتعدوا عنا وهم يُزمّرون محتفلين. كنّا في حيرة من أمرنا ونظرنا الى بعضنا لنرى نتيجة أمرنا بالمعروف، فضحكنا.(صديق الشهيد)

http://islamiccoa.com