المکار: العمل، المهنة .
کارش به جایی رسید که… : آل به الامر الی أن…
کاری به کارش نداشته باش: دعه و شأنه.
دنبال کار خود رفت: إنصرف إلی شأنه/عمله.
کار از کار گذشت: قضی الامر، سبق السیف العذل.
گذشت کار مردان خداست: العفو من خصال المومنین.
کار آزاد: العمل الحر، المهنة الحرة.
کار خوب/کار نیک: العمل الصالح،الصنیع، المعروف،عمل الخیر.
کار جدی: العمل الجاد.
کار/کارهای خانه: امور/شؤون البیت.
شغل روزنامه نگاری: مهنة الصحافة.
کار زشت: العمل السیُّ، الشنیع، القبیح.
کار شرافتمندانه: العمل الشریف.
کار ماشینی: العمل الآلی.
کار مداوم: العمل المتواصل.
کار یکنواخت: العمل الرتیب.
از کار افتادگی: العطل،التقاعد، التعطل.
از کار افتادن: تعطل، توقف عن العمل، اقعد، کسح.
از کار افتاده: المتعطل، المعطل، المقعد، الکسیح.
از کار انداختن: عطله.
به کار انداختن: شغله.
به کار بردن: إستعمله، إستخدمه.
به کار رفتن: استخدم، استعمل.
به کار گرفتن: وظفه، إستخدمه، إستعمله.
کار آزموده: المحترف، المجرب، المحنک.
کار آگاه: المخبر.
کار آموزی: التدریب المهنی/الفنی.
کارآیی: التفعیل، الفاعلیة.
کاربر: المستخدم.
کاربرد: الاستعمال.
کاربردی: التطبیقی، الوظیفی.
کاردار: القائم بالأعمال.
کارزار: الحرب، المعرکة.
کارشناس: الخبیر، الأخصائي.
کارفرما: رب العمل، صاحب العمل.
کار کردن: عمل.
کارکنان: الموظفون.
کارگاه: الورشة، المعمل.
کارگاه بافندگی: معمل الغزل.
کارگاه لبنیات سازی: معمل اللبن.
کارگاه رنگرزی: ورشة الصبغ.
کارگزار: العامل، الوالی.
کارگزینی: إدارة التوظیف.
کارمزد: اجرة العمل، العمولة.
کارنامه: ملف الأعمال.
کاروان: القافلة، الرکب.
کاریز: القناة.
کاریکاتور: الرسم الساخر.
فردات

موقع ? http://www.islamiccoa.com
رقم الهاتف ? +989359882898