پل صراط

ترک موتورش بودم که ناگهان پایم بین موتور او و سپر یک ماشین ماند راننده ماشین اصرار کرد که نگه دارد، با حالتی عصبی از ماشین پیاده شد و خواست ببیند چه شده است. زیر سپر شکسته اش را به ما نشان داد و ادعای خسارت کرد. ما که مقصر نبودیم به او باج ندادیم. دید که نمیتواند حریف ما بشود، برگشت و گفت که از ظاهرتان معلوم است که مذهبی هستید. دیدار ما به قیامت، سر پل صراط ! قائله که ختم شد حرکت کردیم .  در طول مسیر، درباره این قضیه شوخی میکردیم و می خندیدیم. ناگهان برگشت و گفت: باید به آن راننده می گفتم که تو تا پل صراط برسی، ما رد شدیم! به راستی که از پل صراط رد شد و ما جا ماندیم.(دوست شهید)

جسر الصراط

كنت أركب معه الدراجة النارية، على حين غرّة شعرت بساقي تدهس بين الدراجة النارية ومصد سيارة، أصرّ السائق على ترجّلنا من الدراجة النارية، وترجّل هو أيضاً من السيارة غاضباٌ ليرى ما حلّ بسيارته. أشار الى القسم السفلي من مصدّه والذي كان مكسوراً وطالبنا بتعويضه عن ذلك. لم نكن نحن المقصّرين في ذلك ولم نرضخ لطلبه. أحسّ أنّه لن يستطيع إجبارنا على الدفع له، فقال يبدو أنكما ملتزمين دينياً، سأراكم في يوم القيامة، سنتابع النقاش عند جسر الصراط، تركناه ومضينا في طريقنا، كنا نتكلم عن الموضوع ونضحك جرّاء ما حصل، على حين غرّة التفت وقال: كان يجب أن أقول لذلك السائق عندما تصل أنت الى جسر الصراط، سأكون أنا قد عبرت. حقاً انه قد عبر جسر الصراط ونحن بقينا هنا.(صديق الشهيد)

http://islamiccoa.com