دست: الید، الطقم.
دست راست: الید الیمنی.
دست چپ: الید الیسری.
دست های پنهان: الأيدی الخفیة.
کف دست: راحة الید.
یک دست فنجان: طقم فنجان.
گور خود را به دست خود کندن: سعی الی حتفه بظلفه.
دست و پا: (انسان)أطراف البدن، (حیوان)القوائم.
ابزار دست دشمنان: ملعبة الأعداء.
بازیچه شدن/ابزار دست دشمنان: أصبح العوبة، ملعبة بید الأعداء.
از دست رفتن: فات، ضاع.
به دست آوردن: حققه، إکتسبه، حصل علیه، ناله، أحرزه، فاز به،سجله، إحتله.
به دست گرفتن(امری را): تسلمه، أمسک بزمام الامر.
دست به دامن کسی شدن: لاذ به، توسل الیه.
دست کسی را به گرمی فشردن: صافحه بحرارة/بحفاوة.
دست کسی رو شدن: إنکشف أمره.
دست کسی از همه جا کوتاه شدن: تقطعت به الأسباب.
دست از پا درازتر بازگشتن: رجع بخفی حنین.
دست انداز: المطبة.
دست اندر کاران: المعنیون، المسؤولون، الجهات المعنیة.
دستاورد/دست آورد: المنجزات، الإنجاز،المکتسب.
دست آوردهای علمی: الإنجازات/المنجزات العلمیة.
دستاویز: الذریعة .
دستاویز قرار دادن: إتخذه ذریعة.
دستاویز قرار گرفتن: أصبح ذریعة بیده.
دست بالا زدن: شمر عن ساعدیه.
دستبرد: السرقة، السطو.
دست برداشتن: تخلی عنه، تنازل عنه، تنحی عنه، کف عنه.
دستبرد زدن(به جایی): سطا علیه.
دست بردن: غش فیه.
دست بسته: مقید الیدین، المکبل.
دستبند: السوار.
دست به دامن کسی شدن: تمسک بأذیاله، لاذ به، توسل الیه.
دست به دست گشتن: تداولته الأيدی.
دست به یکی کردن: تواطأمعه.

موقع ? http://www.islamiccoa.com
رقم الهاتف ? +989359882898