علاقه به ورزش رزمی

شش تا هشت سالگی ژیمناستیک کار کرد و بعد ار آن به تبعیت از دایی بزرگش ورزش های رزمی و تکواندو کار شدو علاقه اش به سمت ورزش های هیجانی و جنبشی روز به روز بیشتر شد. حیاط و پارکینگ خانه با وسائلی مثل صندلی، تایر و موتور پدرش، محل تمرین او شده بود. کنترلش کمی سخت تر شد و پارک، محل بعدی تمریناتش شد. به خاطر هوای آزاد و موانع بیشتری که در پارک بود، هیجان و انرژی اش تخلیه شده میشد. دوره راهنمایی اش حرکات خطرناکی می کرد و نگرانی ها دو برابر شده بود که به خودش آسیبی نرساند. راسته دیوار را بالا میرفت و پرش هایش بلندتر شده بود. بعد ها مشخص شد که به این حرکات پارکور میگویند که نوعی ورزش است. بدون این که دوره آموزشی خاصی ببیند، یاد گرفت.(مادر شهید)

حبّ الفنون القتالية

تعلم الجمباز من سن السادسة حتى الثامنة، وبعد ذلك قلّد خاله الأكبر في الاهتمام بالفنون القتالية وبصورة خاصة التكواندو. كان حبّه للفنون القتالية والألعاب المثيرة يزداد يوماَ بعد يوم. كانت حديقة المنزل قد أصبحت ساحة لتمرينه، استعمل فيها الكراسي، الإطارات، ودراجة والده الناريّة. أصبح التمرين صعباً بعض الشيء في المنزل، فكان المتنزه محطته الثانية بالنظر الى المساحة الكبيرة والهواء الطلق والعوائق الكثيرة الموجودة هناك، فكان يُفرغ طاقته هناك. في مرحلة الدراسة المتوسطة أصبح يقوم بحركات أكثر خطورة، فكان يتسلق الجدران ويقفز من ارتفاعات كبيرة مما ضاعف مخاوفي من أن يتسبب لنفسه بالأذى. لاحقاً علمتُ أنهم يسمون هذه الحركات بالباركور وهي نوع من الرياضة، تعلم محمد رضا تلك الرياضة من دون دورات تدريبية حقيقية.(والدة الشهيد)

http://islamiccoa.com/book/1/أبو-وصال